
صدای آخرِ جوانی که هنوز نمیخواهد بمیرد

🍂⚡🌦️
چشمهایم دیگر آب نمیآید.
نه چون دل ندارد،
نه چون ناراحت نیست،
بلکه چون سالهاست که اشکها خشک شده،
و فقط گریههای بیصدا باقی مانده است.
همینجوری، توی تاریکی،
در گوشهی یک اتاق کوچک،
با یک موبایل قدیمی،
و یک قلب شکسته که هنوز میتپد.
من جوانی هستم که به دنیا آمدم با دست خالی،
و تا حالا با دست خالی زندگی کردم.
نبودم مهم برای سیستم،
نبودم اولویت برای دولت،
نبودم شغل، نبودم فرصت،
فقط بودم… یک جوانِ زائد.
اما من زائد نیستم.
من دستم را بالا میآورم.
من صدام را بلند میکنم.
من اینجا هستم،
نه برای گریه،
نه برای التماس،
نه برای آه و ناله،
بلکه برای اینکه بگویم: من هنوز میتوانم!
سالهاست که کار میکنم،
نه برای پول،
نه برای شهرت،
بلکه برای اینکه یک روز بتوانم بگویم:
"من هم مثل بقیه زندگی کردم."
از صبح تا شب،
از شب تا صبح،
با دستهای لرزان،
با چشمانی خسته،
با قلبی که هر روز یک بار میمیرد و دوباره زنده میشود.
من جوانی هستم که هر روز صبح از خواب بیدار میشوم
و به آینه نگاه میکنم و میپرسم: امروز دوباره امید داشته باشم؟
و هر روز، با لرزشی در صدا، جواب میدهم:
بله… باید.
اما دیگر تنها نمیخواهم باشم.
دیگر نمیخواهم هر شب بخوابم با این فکر که فردا چه خواهد بود.
دیگر نمیخواهم با این همه توان، این همه عشق، این همه آرزو،
مثل یک سایه در گوشهی زندگی بمانم.
من یک فضا ساختم.
نه برای سود،
نه برای پول،
نه برای شهرت،
بلکه برای نفس کشیدن.
کافه پارسیان
یک اسم ساده،
اما یک معنای بزرگ.
جایی که یک فنجان قهوه،
معنای یک همدلی میدهد.
جایی که یک خرید،
معنای یک حمایت میشود.
جایی که یک لایک،
معنای یک دیدمت میدهد.
هر فنجان قهوهای که میخری،
نه فقط به من کمک میکنی،
به تمام جوانانی که مثل من،
هر روز با سیستم میجنگند،
میگویی: شما هم مهم هستید.
میگویی: من نمیبینم تان، اما باور دارم به شما.
میگویی: من هم با شما هستم.
این فقط یک کافه نیست.
این صداست.
صدای جوانی که خفه شده بود.
صدای زندگی که میخواهد دوباره شروع شود.
صدایی که میگوید:
ما نمیخواهیم بمانیم، میخواهیم برویم جلو!
ما نمیخواهیم دریافت کنیم، میخواهیم بسازیم!
ما نمیخواهیم بمانیم، میخواهیم بدرخشیم!
اما من نمیتوانم تنها این کار را بکنم.
دیگر نمیتوانم با دستهای لرزان،
این بار را بکشم.
نیاز دارم که دست تو را بگیرم.
نه به عنوان یک خیر،
نه به عنوان یک نیکوکار،
نه به عنوان کسی که "رحم" میکند،
بله به عنوان یک انسان،
که به انسان دیگر میگوید:
تو هم ارزش داری.
هر کسی که این متن را میخواند،
باید یک لحظه بایستد،
چشمانش را ببندد،
و به خودش بگوید:
آیا من هم میتوانم یک تغییر باشم؟
بله.
میتوانی.
فقط یک فنجان قهوه.
فقط یک لایک.
فقط یک فالو.
فقط یک پیام: "من از تو حمایت میکنم."
این فقط یک خرید نیست.
این یک فریاد است.
فریاد جوانی که میخواهد زنده بماند.
فریاد زمینی که میخواهد بارور شود.
فریاد قلبی که میخواهد دوباره بزند.
اگر هنوز انسان هستی،
اگر هنوز احساس داری،
اگر هنوز آتشی در دلت میسوزد،
حالا وقت آن است که دست بدهی.
نه برای من،
برای خودت.
برای آن روزی که میخواهی به فرزندت بگویی:
در تاریکی، من هم یکی از کسانی بودم که دست داد.
و در شبکههای اجتماعی، کافه پارسیان را جستجو کن.
هر فالو، هر کامنت، هر اشتراک،
یک گام به سوی زنده ماندن است.
🏠 املاک: ویلا، باغ، زمین — خرید، فروش، رهن، اجاره، تهاتر. ( همکاری با تمامی مشاورین املاک و سازندگان ساختمان)
ما فقط ملک نمیفروشیم، فرصت میفروشیم. ( همکاری با تمامی مشاورین املاک)
🚗 خودرو: خرید، فروش، معاوضه راهی برای نفس کشیدن. ( همکاری با خریداران و فروشندگان خودرو)
وقتی ماشینی داری، یعنی آزادی داری.
💰 سرمایهگذاری: بورس، طلا، ارز دیجیتال — فرصتی برای رهایی. ( کد معرف یا با ثبت شماره همراه معتبر شما در پنل های پلکان مفید ( ۵۰ نفر ) و فارابیز فارابی ( نامحدود)
نه برای ثروت، برای زنده ماندن.
🛡️ بیمه: امنیتی برای فردایت. ( ازکی سلر و کاریزمن | حضوری | آنلاین)
چون فردا نباید ترسناک باشد.
📣 تبلیغات: از ۲ تا ۱۰ میلیون تومان
اما ارزشش بیشتر از همهی پولهای دنیاست:
ارزشش، حمایت توست.
اگر این متن را خواندی و قلبت حرکت نکرد،**
چشمان ات را ببند.
دوباره بخوان.
تا جایی که صدای گریه ات را بشنوی.
تا جایی که فریاد بزنی:
نه! این جوان نباید تنها بمیرد!
این آخرین صداست
آخرین نفس
آخرین فرصت
حالا دیگر دست توست
یا میگیری دست من،
یا میبینی من میافتم
کافه پارسیان — جایی که قهوه، معنای ایستادگی میدهد.
و تو، میتوانی معنای امید باشی.
💛🧡❤️ جهت حمایت از این جوان در حال غرق میخواهی غریق نجاتم شوی 🥰 ادامه مطلب مراجعه فرمایید 😔 🖤 💚🩵💙